دهتل یا دهطل، دهستانی از توابع بخش مرکزی
شهرستان بستک در غرب استان هرمزگان است؛منطقهای در جنوب ایران و در
نزدیکی خلیجفارس که از شمال به رودخانه شور گوده، از جنوب به کوه، از شرق
به روستای لرد بستو و از مغرب به روستای بامستان محدود میشود.
به گزارش دهتل نیوز،
این روستا در زمان ساسانیان، بخشی از ایالت لارستان بوده و اکنون میان سه
سایت باستانی «تنگ کارون و کارگر»، «جم و ریز» و «جهرم» قرار گرفته است.
وجود قبرستانی وسیع، بقایایی از گورهای موسوم به دخمه، روایتهایی درخصوص
صنعت استخراج طلا در گذشته و مهمتر از همه، سنگنگارههایی که اهالی آنها
را منتسب به «گبر»ها میکنند همه حکایت از قدمت این روستا دارند.
در زمینی به وسعت تقریبی 150تا 200 هکتار واقع در روستای دهتل
دمونزارها واقع شدهاند که قدمت (پیشینه) چندینهزارساله دارند. این
دخمهها در واقع نمادی از آداب و رسوم ساکنان قبل از اسلام این دیار است.
اگر سنگنگارههای کثیر این روستا با نقاشیها یا تصاویر همراه با
نوشتههای اندک مانند جهتیابی، تصویر انسان بالدار یا زن باردار، نقش بز
کوهی، رقص دستهجمعی، نقش سگ به عنوان مظهر وفاداری و دیگر نقوش موجود
دلالت بر قدمت این سخرههای سنگی دارد و حتی به تصاویر شمالغرب کشور
مشکینشهر اردبیل یا آسیایمیانه و هند نزدیک است، دخمههای دهتل نیز قدمتی
چندینهزارساله دارند.
امروزه
از این دخمهها چیزی جز تپههای کوچکی که اطرافش را سنگهای بزرگ فراگرفته
باقی نمانده است. اکثر این دخمهها که در گویش محلی به آن دمونزار گفته
میشود توسط مردم محلی یا سارقان میراث فرهنگی شکافته شده و اشیای داخل آن
به سرقت رفته است. چه بسا سفالها و کوزههای رنگی بیشتر سبز و قرمز در
شهرهای همجوار با قیمتی خیلی اندک به فروش رسیده است. همچنین در این
دخمهها سنگ چخماق (آتشزنه)، آثاری از استخوان، تکههای گونی و حتی
سنگهای کوچک و سیاهرنگی که شبیه به میخ طویله نوکتیز که مخصوص حکاکی روی
سنگ بوده و نگارنده خود به شخصه مشاهده کردهام، یافت شده است و شاید آثار
دیگری نیز در آن موجود باشد.
اگر تپه مارلیک در گوهردشت گیلان یا تپه سیلک در کاشان یا تمدن جیرفت کرمان
با بیش از 30هزار اثر یافت شده دلالت بر اهمیت این مناطق دارد؛ در دیگر
گوشه و کنارههای کشورمان نیز آثار بکر فراوانی یافت میشود.
در این دیار جنوبی و دورافتاده که قبل از اسلام شاید گبرنشینی یا چیزی
مشابه آن وجود داشته، افراد مسن را زنده به گور میکردند زیرا از نگهداری
آنان عاجز میشدند بنابراین آنان را در دمون (چیزی شبیه قبر) قرار داده و
دورتادورشان را با ساروج، خاکستر و کود حیوانی میپوشاندند، قرصی نان و
کوزه آبی کنارشان قرار داده و رهایشان میکردند تا بمیرند. چگونه این عادت
زشت که شبیه به زنده به گور کردن دختران در قبل از اسلام در عربستان بود،
از بین رفت؟ روایتی در اینباره نقل میشود که در نزدیکی روستا محلی بود به
نام «بَردِ وانِس» که هر شخصی که از بزرگترش خسته میشد او را به کنار
این سنگ بزرگ میبرد و پیرزن یا پیرمرد مسنی که توان حرکت کردن نداشت را
رها میکرد تا جان دهد یا طعمه حیوانات درنده شود. این روش مرسوم بود تا
اینکه جوانی به توصیه همسرش پدر پیر خود را به کنار سنگ مذکور میبرد،
پیرمرد میخندد و به پسرش میگوید به درستی که من نیز چنین با پدر خود کردم
و پسر تو نیز همین کار را در حق تو خواهد کرد، زیرا از تقدیر گریزی نیست
«چه کارآید از پسر که شرمش آید از پدر». اینچنین شد که این عادت زشت و
ناپسند از بین رفت. علاوه بر این دخمهها، در جنوب دهتل نیز دخمههایی به
صورت تکی مشاهده شده است که در نوع خود منحصر به فرد است. همه این
دمونزارها نیاز به تحقیق و بررسی باستانشناسی دارد و این امر همت بانیان
و کارشناسان میراث فرهنگی را میطلبد.